کاش در دهکده عشق فراوانی بود

توی بازار صداقت کمی ارزانی بود

کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم

مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود ...

نمی ذارمـــ ـــــــ تو رو از  من » بگیرند

حتی تو عالم عکســ و نقاشی ــ

روی پیشونیــــ سر نوشته

تو باید فقط---- مالــــــــ خودم باشیــــــــ ـــــــــ

نمیشکنم.

تنها ،

گاهی ،

مچاله می شوم....

گاهی دست " خـــودم " را می گیرم،می برم هوا خوری

" یــاد " تو هم که همه جا با من است

" تنــهایــی " هم که پا به پایم میدود...

میبینی؟

وقتی که نیستی هم جمعمان جمع است

کاش میدانستی

لحظه هایم

بی تو تنهاست....
 

بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..

بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

با این همه بنــد

چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..


 

من اگه خدا بودم...


اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم...
 

این روزها

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

که رخت های دلتنگیم را

فرصتی برای

خشک شدن نیست


                         

عشق تو از بس که خروش آوردیم

دریای سپهر را به جوش آوردیم

چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت

رفتیم و زبانهای خموش آوردیم

پس بده عشقمو تا برم

من واسه جدایی حاظرم

که من تنها تو بی دردی

چرا خون به دلم کردی؟

یه زندگی فدای تو شد

فدای لحظه های تو شد

بزار برم فراموشت کنم عزیزم

دل من دیگه تورا لایق عشق نمیدونه

دل من خسته شده نمیکشه نمیتونه

توی خوابی تمومش کن بزار باشه چشمهای من

از این راه پر از چاله دیگه بریده پای من