|
سه شنبه 3 مرداد 1398برچسب:, :: 12:56 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
برای اینهمه عشقی که در دلم حس میکنم به تو مدیونم بهترینم
به تو که به زندگی من رنگ و بو دادی به زندگی من خوشی بخشیدی بهترین لحظات زندگیم با تو و در کنار تو بوده تویی که دیدنت برای من بزرگترین آرزو و بوییدنت واسه من اوج لذته تویی که قلبت، قلب منه اسمت، اسم منه .. حرفت، حرف منه و زندگی من بدون تو هیچه
جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 20:30 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
باران کـه میبـارد……
دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود…
. راه می افـتم …
بـدون ِ چـتـر …
من بـغض می کنـم … .آسمـان گـریـه ..
جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
عکس تـــو را
جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
من دلم می خواهد،بنویسم از عشق قلمم باش و بگو دل هر پاره ی کاغذ تنگ است بویس: دل هر شیشه مه روی زمینی سنگ است
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
كاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گياهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
بسراپای تو لب می سودم
كاش چون نای شبان می خواندم
بنوای دل ديوانه تو
خفته بر هودج مواج نسيم
می گذشتم ز در خانه تو
عاشقت خواهم ماند بی انکه بدانی ... دوستت خواهم داشت بی انکه بگویم ... درد دل خواهم گفت بی هیچ کلامی ... گوش خواهم داد بی هیچ سخنی ... در اغوشت خواهم گریست بی انکه حس کنی ... در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی ...
پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 5:2 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
ای کاش همه به جایی برسیم که هر روز بگیم :
تو مرا میفهمی
من تو را میخواهم و همین ساده ترین قصه یک انسان است تو مرا میخوانی من تو را ناب ترین شعر زمان میدانم و تو هم میدانی تا ابد در دل من میمانی
پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 4:44 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
یادت باشه ... وقتی واسه کسی همه کس شدی ... اون کس بعد از تو خیلی بی کسه ... یا برای کسی همه کس نشو .... یا اگه شدی .. به فکر بی کسی هاش هم باش
معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که
بی اعتنا به نتیجه ، دوستت دارد .
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان میشود.
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
قلبم برای تو..... اشکامو هدیه میکنم به جاده ی جداییمون،به التماس آخرم،دو واژه ه ی نرو،بمون. اشکامو هدیه میکنم به رفتنت بدون من،به تلخی این واقعه،حادثه ی جدا شدن. اشکامو هدیه میکنم به قاب عکس رو به روم،قطره به قطره میچکم تا بشکنه بغض تو گلوم. حس میکنم بی اختیار این همه عکس و یادگار حریف رفتنت نشن،میری به رسم روزگار... اشکامو هدیه میکنم به این ترانه،این صدا،به اینکه تو اول راه قصه رسید به انتها.میری،میری به رسم روزگار...
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 12:43 :: نويسنده : ✗ŞTėŁŁą & ΉдMèÐ✗
در نگاهم فقط تو را ميبينم ...
|